به گزارش سینماپرس، مجتبی راعی، پیش از این، از داوران ششمین دوره جشن مستقل سینمای مستند ایران در سال ۱۳۹۳ و هفتمین دوره جشنواره سینما حقیقت در سال ۱۳۹۲ بوده است.
در این متن با تیتر: «هر کس که به آینده ایران علاقهمند است به داد این چراغ برسد.» آمده است:
«به نام خدای مهربان
جشنواره سینمای مستقل مستند غریبانه تمام شد. کسانی که جایزه گرفتند و اکثریت غریب به اتفاق کسانی که جایزه نگرفتند از نوع برگزاری جشنواره و نتیجه نهایی راضی بودند. مطمئن هستیم که رایها درست خوانده شد. به همین دلیل می توانیم بگوییم آثار کاندید شده و جایزه برده؛ نتیجه جمع بندی خرد جمعی دست اندرکاران حرفه ای سینمای مستند این کشور هستند. نتیجه این خرد جمعی قبل از هر کس برای خود مستندسازان قابل توجه است.
و اما به نظرم باید به صاحب نظران و محققین امور اجتماعی و البته مسئولین این کشور این مژده را داد که موجبی فراهم شده که میتوانند از خرد جمعی مستندسازان این مرز و بوم استفاده کنند! در واقع آکادمی یعنی جمع بندی خرد جمعی مستند سازان حرفهای کشور.
فرض بگیرید فیلمهای سینمایی و فیلمهای مستند هر دو تابلوهایی هستند که به دیوار زده و تماشا میشوند.
فیلمهای سینمایی داستانی اصولا تابلوهای گرانی هستند. گاهی با شکوه و تماشایی و البته بسیاری وقتها؛ معمولی و قسمتی بی ارزش و به قول خودمان فیلم فارسی. «در بارانداز» الیا کازان یک تابلو کاملا سفارشی و باشکوه است. «پدرخوانده» یک تابلوی با شکوه سفارشی است. دیدن اینها هنوز هم لذت بخش است.
برای اینکه بگویم که سینمای مستند چگونه تابلویی است نقلی از میلان کوندرا در جاودانگی کمک میکند: «فقط زندگی در جهانی را تصور کن که در آن آیینه نباشد. تو در بارهی صورتت خیالبافی میکنی و تصورت این است که صورتت بازتاب آن چیزی است که در درون توست. بعد وقتی چهل ساله شدی، کسی برای اولین بار آیینهای در برابرت میگیرد. وحشت خودت را مجسم کن! تو صورت یک بیگانه را خواهی دید و به روشنی به چیزی پی خواهی برد که قادر به پذیرفتنش نیستی: صورت تو، خودِ تو نیست!» (جاودانگی، میلان کوندرا)
اما سینمای مستند آینه است. تماشای آینه جرات میخواهد و اگر کسی جرات اش را داشته باشد لذتی میبرد که با باشکوهترین تابلوهای سینمایی برابری میکند. برای کسی که به فیلم فقط به عنوان سرگرمی نگاه میکند ۹۰ در صد از تابلوهای سینمایی؛ ایده بسیار مناسبی هستند. کسی که بیش از سرگرمی طلب کند؛ باید فیلم مستند را انتخاب کند.
کسی که شجاعت روبرو شدن با خودش و محیطش را نداشته باشد؛ از سینمای مستند لذت نخواهند برد. کسانی که با دیدن خود واقعیشان وحشت میکنند؛ از سینمای مستند متنفر خواهند شد.
اگر می توانستم تمام مسئولین دولتی و نمایندگان مجلس را اجبار میکردم که فیلم مستند «خانواده خلج» را ببینند. فیلم «قویدل» و چندین فیلم دیگر را ببییند.
وقتی یک گروه از یک مرکز پژوهشی میخواهند درباره موضوعی تحقیق کنند در نهایت یافته خودشان را با یک سری کلمات و آمار بیان میکنند. تاسف اینجاست که این کلمات آگاه میکنند؛ ولی بر نمیانگیزند. هر کس به نسبت آگاهی و تعهدی که از قبل داشته برداشتی میکند.
حال فرض کنید قانون، هر نماینده مجلس را وادار کند که قبل از ورود به مجلس یک پروژه جدی تولیدی را انجام بدهند و بعد به مجلس وارد شوند. آنها تولید را شروع میکنند و آرام آرام و لحظه به لحظه با مشکلاتی که تولید را در این سرزمین زمینگیر کرده آشنا و چند سال با قربانیان این مشکلات زندگی خواهند کرد. در این صورت آیا قوانین واقعیتری تصویب نخواهند کرد؟
طبیعی است که خواهید گفت زمان اجازه چنین تجربهای را نخواهد داد. بله درست است اما راه کوتاهی وجود دارد. جادوی فیلم مستند چاره چنین مشکلی است. تماشای فیلم مستندی که درست ساخته شده؛ حرارتی را در قلب بیننده ایجاد میکند که باعث میشود نبضش تندتر بزند. بیننده فیلم مستند چیزی در درون خودش مییابد که هرگز نمی تواند فراموشش کند. و این خاصیت آیینه است.
تمام کسانی که هر گونه امیدی را به اصلاح کشور از دست دادهاند حق دارند که از سینمای مستند استقبال نکنند.
و نیز کسانی که معتقد هستند که منافع ما در همین شرایط حاضر تامین میشود حق دارند که با سینمای مستند دشمنی کنند.
تمام کسانیکه به درست شدن امور امیدوار هستند باید از سینمای مستند حمایت کنند چرا که برای حل یک مساله باید ابتدا آنرا شناخت! سینمای مستند می تواند به شناخت بسیار عمیقتر کمک کند.
فرض کنید در آپارتمانی هستید و هیچ شناختی از همسایه خود ندارید و طبعا هیچ ارتباطی هم ندارید. حال روزی میبینید که از آپارتمان او بوی نامطبوعی میآید. پلیس را خبر میکنید و متوجه می شوید که او مرده است. شاید با خودتان بگوید ای کاش میشناختمش و میتوانستم کمکش کنم! سینمای مستند وفاق اجتماعی ایجاد میکند. شهروندان با دیدن سینمای مستند به درک بهتری از هم میرسند. چون آیینه کارش را میکند. جالب است که وقتی پیامبر (ص) می فرماید مومن آیینه مومن است. قطعا منظور ایشان این نبوده که منظور از آیینه این است که تعریف کند و فقط حسنها را بگوید. به نظرم بیشتر این بوده که عیوب را منعکس کند که اصلاح کنند. البته بدیهی است که آیینه باید صاف باشد و کژ و کوژ نباشد.
مستند سازان خادمان بیمزد این کشور هستند. برای حفظ این آیینه از جانشان مایه میگذارند. خادمانی که با چند سال تحمل فقر؛ فرصتی استثنایی برای ملت فراهم میکنند که در آیینه خودشان را بنگرند.
در پایان توجه کنیم که جشن مستقل سینمای مستند نشان داد که سینمای مستند هنوز نفس میکشد؛ و کسانی این چراغ را با روغن جانشان؛ روشن نگه داشتهاند. و من دست همهشان را میبوسم. هر کس که به آینده ایران علاقهمند است به داد این چراغ برسد.
اسفند چهارصد و سه- مجتبی راعی»
ارسال نظر